بعضی وقتا یهو نمیشه

ساخت وبلاگ

اصلا مگه میشه یه ادم یه گوشه برا تنهاییاش نداشته باشه؟

   این جا  غار تنهایی منه :-)

غار تنهایی من همونجایی که اب پرتقال خونگی می خورم با بیسکویت خارجکی :-)))

همون جایی که یازده شب که خسته می رسم برا یه ساعت می چرخم تو دنیای مجلات و حال دنیا رو می کنم :-))

این وسطا مواظب باشید  مثه من غار تنهاییتون نشه همون جایی که دقیقا کتاب درسیاتون پاشون باز میشه:-)))

بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 141 تاريخ : جمعه 10 آذر 1396 ساعت: 22:14

تا حالا استادی داشتین که از هر جمله ای که میگه یه کلمشو بفهمین بقیه رو نه؟ من امروز برای اولین بار با همچین استادی  روبه رو شدم! هیچی دیگه در پی احوال این چن روز ، امروز ساعت ده و نیم جلسه داشتیم و من سریع از نازی اباد خودمو رسوندم به بیمارستان دوم.اولا بگم که این استاد تو دل برو بسیار بسیار وقت شناسن و من شانس اوردم که یهویی جا پارک پیدا کردم و امداد غیبی رسید و خوب پارک کردم اونم دوبله و بعدم دویدم تا دفتر دکتر و پنج دقیقه قبل استاد تو اتاق بودم:-) بعد اون در حالیکه نفس نفس میزدم استاد با لبخند بهم نگاه کرد و گفت : خانوم دکتر روبه راهی ؟  منم نفسمو نگه داشتم و با صدای بلند گفتم: بله استاد(لبخندم زدم تازه).  اقا بعد این مکالمه استاد مبحث رو شروع کرد . اولین جمله با وجود انگلیسی بودن قابل فه بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 149 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1396 ساعت: 18:55

1. یه رفیقی دارم که با اینکه خیلی وقته ندیدمش ولی همیشه تو ذهنم هست . اگه اینجا رو بخونه باید به خاطر اینکه به من لطف کرد و بیان رو بهم معرفی کرد ازش خیلی تشکر کنم:-) رفیق خیلی ممنانم:-)))  ( به سبک خودش) هر چی میگذره وابستگیم به این جا بیش تر میشه ،  تولدت مبارک مو طلایی:-) ٢. فشار پروژه بود نمی دونم یا چیز دیگه که رفقای من بیست و چهار و بیست شنیدن!!! ولی خب من نمی دونم چرا چهار و نشنیدن:-) شش تایی ریخته بودن تو ماشین "میم" دو تا کیک خریده بودن که رو یکیش نوشته بود تقدیم به تویِ مهربون :-) اون یکیم کوبوندن تو صورت موطلایی از همه جا بی خبر:-) تمام اینا واسه سورپرایز من بود . واسه تولدم :-)) قضیه: ٣. امروز بعد از مدت ها تصمیم گرفتم تو کتابخونه دانشگاه بمونم و با دو تا از هم کلاسی های عزیز بشی بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نشنیدین, نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 147 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1396 ساعت: 18:55

امان از برج نشینی :-|

تقدیر این بوده که ما طبقه ی دوازدهم در تهران زلزله مرز عراق رو حس کنیم!!!

دعا کنیم تو کشورمون واسه اون جاهایی که نزدیک مرز بودن اتفاقی نیفتاده باشه.



بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 123 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1396 ساعت: 18:55

بهترین کادوی تولد می تونه این باشه که از صب همراه شی با رزیدنت . تمام مدت که باهاش بودم اصلا احساس خستگی نکردم و حدود شصت و پنج نفر  رو تو بخش با هم دیدیم :-) به هر بیمار که میرسیدیم منو معرفی میکرد و میگفت دکتر ایندس اجازه میدین موقع معاینه باشه؟ همه ی بیمارا ازم استقبال میکردن و مورد داشتیم که میگفت خانم دکتر فیلم بگیر از معاینه که یاد بگیری ! سخته همه ی اینا رو همین جا یاد بگیری:-)) رزیدنت محترمم در جواب میگفت : نه ماشالله باهوشه:-))) اقا انقدر دوندگی داره بیمارستان انقدر دوندگی داره که نگم:-) من کنار تخت وایمیستادم بعد کاردکس شرح حال و میخوندم بعد دکترم همزمان توضیح میداد. بخش داخلی مهیج ترین بخشه چون تنوع بیمارا خیلی زیاده :-) خلاصه تا ساعت سه و نیم شدن شصت و پنج تا مریض و بعدم رفتیم نا بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 143 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1396 ساعت: 18:55

من سه شنبه امتحان دارم ! امتحان ریه. مشکل این جاست که باید یه گزارش کار هم از ازمایش اخیر تنظیم کنم و بعدم به انگلیسی برش گردونم !!! بسی سخته ...  به قول دکتر این تحقیق افتخارشه و باید ثبت بشه! اینو که میگه یاد استاد خواهرم که ژاپنیه میفتم :-) اخه تمام دورانی که این جا بودن ذوق مرگ ادامه ی تحقیقات خواهرم تو نانو بود که میگفت اگه همین جوری پیش بریم نوبل میگیریم!! حالا ممکنم هست جواب بده ولی دیگه در اون حد نبود که یه ماه با ایمیل و تلگرام اینو به خواهرم بگه:-)) بعد اون با حالم بود ،یه عالمه استیکرم میذاشت:-)) اصن مرز استاد و دانشجو اونور گمه:-))) خب از مورنینگ میم میریم کتابخونه یه خط ریه می خونم دو کلمه ترجمه میکنم !  همش پشت لپ تاپ !  خسته که میشم پا میشم ولی دیگه وقت نیست برم چرخ بزنم :-)) بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 134 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1396 ساعت: 18:55

میکروبام گشتن و گشتن تا پیدام کردن !:-))
تب و لرز و گلودرد و سرفه و عطسه :-| برای کسی که دو روز دیگه امتحانم داره زیاد نیست؟

بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 116 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1396 ساعت: 18:55

١.فردا ساعت دو و نیم اینطورا یه امتحان دیدنی و تعریف کردنی خواهم داشت:-) اگه این امتحان مثه قبل تریاش باشه شصت تا سوال خواهد داشت که نصفشون کیسای دشوارن در حد فوق تخصص و نصف دیگم از تو جزون ولی اونقدر پیچوندنشون که ادم یادش میره اصلا چی خونده:-) ٢.من در حالی درس خوندم که با یه دستم دستمال نمدار رو که رو پیشونیم بود گرفته بودم با یه دستمم زیر نکات مهم خط میکشیدم دیگه خود به خود داغم کرده بودم:-)الانم صدام گرفته :-) سرفه های خشکم پدر مو دراورده:-) ٣.جایگزین بیچاره من که باید دو برابر امروز و کار میکرد و از همه بدتر با میم سر گزارش کار کنار نیومد بهم هشدار داد که دیگه حاضر نیست با میم کار کنه و من اگه فردا بازم مریض باشم که هستم حتما باید بعد امتحان یه سری بزنم:-) و خودم کارامو انجام بدم! ٤.چها بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : خدمتتون, نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 128 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1396 ساعت: 18:55

1.سه شنبه سر امتحان اقا پسر پشتی التماس دعا داشت :-)) منم بهش گفتم : محتاجیم به دعا:-)))بعد در حالیکه قهقهه میزد گفت : خانوم دکتر شما فقط دستتونو باز بذارین بقیش حله:-))) بعد امتحان فهمیدم تا دو ردیف پشت و کنارش مثه من زدن :-) باید خدا رو شکر کنم که اونایی که از رو من زدن درست بود:-) بعد امتحان گله ای تشکر کردن:-) 2. سه شنبه بعد از امتحان بود که قرار شد نرم واسه گزارش کار تا بیمارستان و میم خودش همشو نوشته بود بعد ازش عکس گرفت و منم رو تختم دراز کشیده خوندمش و اونجاهایی که به نظرم رسید حذف کردم یا اضافه کردم و یا درست کردم:-)) بالاخره تموم شد:-)) 3. چهارشنبه حدودای ساعت سه و نیم رفتم تا گزارش و تحویل بدم:-) دکتر همونجوری که تو راهرو بخش راه میرفت می خوندش و منم دنبالش ! حرکات سرش نشون مید بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 118 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1396 ساعت: 18:55

بی تابی خیلی بده:-( بی تابی خواب و ازت میگیره! فکرتو یه طوری هدایت میکنه که باعث خشنودی تو بشه! این خوب نیست اصلا خوب نیست! صبح زود ساعت هفت وقتی رفتم ازمایش بدم بی تاب بودم . اونقدری که وقتی شش تا شماره از نوبتم گذشت تازه متوجه شدم و بدو بدو دنبال جایگاه ده برای خون دادن بودم !!! اقایی که اونجا نشسته بود منتظر من بود و بهم گفت عاشقی؟؟!!:-) بی تابی علت گوش ندادن سر کلاس به مبحث مورد علاقم یعنی غدده:-( علت بی تابیم فقط بین خودم و خداست:-) خودش قدرت رو پا بودنو داده و میده. بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 133 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1396 ساعت: 18:55

قطعا اینا حال  امروز منو بهتر کرد:-))

بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 95 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1396 ساعت: 18:55